مسیح قندعسل مامسیح قندعسل ما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

ღ.ناز دونه ی من.ღ

چند تا عكس

سلام به دوستاي ديروز و امروزم روزاي دلگيريه ... اصن خوش نميگذره ... اتفاق پشت اتفاق ... در هر حال ميخوام اينو بگم كه مدتيه زياد خواهر زاده ها دور و ورم نيستن يعني از شيطنتاشون دورم به نوعي امروز اومدم فقط با چند تا عكس از شيطنتاي كوچيكشون آهان تا يادمه بگم كه با باز شدن مدارس متين كوچولوي ما هم كلاس اولي شد و اميرعباس هم پيش دبستاني برو  ، متين به زور مدرسه رو تحمل ميكنه به زور ميره مدرسه ، هنوز بعد از سه هفته مامان ناهيد نتونسته قانعش كنه كه فرم مدرسه شو بپوشه ، خلاصه اينكه چون خيلي به خونه وابسته بوده الأن براش خيلي سخته بره توي اجتماع ، ما همگي اميدواريم كه به اين وضع عادت كنه ديروز هم با اون جمع خواهر زاده ها رفتيم گردش...
27 اسفند 1391

چه دلتنگم بودین

سلام به همه بر و بکسی که حتی ذره ای دلشون برام نتنگولیده آخه به شما هم میشه گفت دوست؟؟؟ چی بگم بهتون الان؟؟؟ زندگیم خیلی درگیره ، هم زیادی سرگرم کارمم  و هم زیادی سرگرم درس خوندن برای ارشد فرصتی نمیمونه برا خواهر زاده ها این شعریه که جدیدأ ، شایستی یه دو سه روزیه باهاش انس گرفتم   دنیای ما اندازه هم نیست من عاشق بارون و گیتارم من روزها تا ظهر می‌خوابم من هر شبُ تا صبح بیدارم دنیای ما اندازه هم نیست من خیلی وقتا ساکتم، سردم وقتی که میرم تو خودم شاید پاییز سال بعد برگردم دنیای ما اندازه هم نیست می‌بوسمت اما نمی‌مونم تو دائم از آینده می‌پرسی من حال فردامم نمی‌دونم تو فک...
5 بهمن 1391

یه خاطره بد

سلام دوس جونيا ميبينم كه حضور همه كمرنگ شده بابا منو ميبينين چند روزه پام به نت باز نشده يه مشكلي برا پام پيش اومده بود يا به نوعي ميشه گفت چلاق شدم خدا اين گرفتاريها رو برا هيشكي پيش نياره امروز داشتم توي آرشيوم ميگشتم يهو چشمم به اين عكس افتاد و صحنه تلخ اون روز توي ذهنم تداعي شد اونروز كه ميگم منظورم پارسال همين حدودا بود ، عصري بند و بساطمونو حاضر كرديم كه بريم خونه باغ آبجي صديقه ، خيلي داشت بهمون خوش ميگذشت، متين و اميرعباس مثل هميشه هوس استخر كردن متين هواپيما باديشو انداخت توي استخر و اميرعباسم قايق موتوريشو ، همينجور داشتن بازي ميكردن و ما هم با خيال خوش توي ايوون دور هم نشسته بوديم ، اين وسط آبجي صديقه هي ميگفت ...
7 شهريور 1391

به روايت تصوير

سلام به روي ماه همه خواننده هاي وبلاگ من نخ سوزن دوستاي گُلم اول از همه تا يادم نرفته يه نكته رو به مامي امير علي گوشزد كنم خانوم خانوما بايستي توي همون پست قبلي ادامه داستان رو ميطلبيدي عسيسم چون فاصله زماني زيادي ازش گذشت ديگه حسش ني و يه موضوع ديگه هم اينكه تولد يه دونه پسرت موبارك ، هر چند كه يه شعر اختصاصي براش از خودم در وكردم اما بازم گفتن تبريكاتش خالي از لطف ني توي اين ماه تولد متين كوچولوي ما هم بود اما از تنبلي آجي مهديه پست تولدش عقب افتاد بالأخره امروز عزمو جزم كردم و اومدم اينجا يه چند خطي بنويسم بياين اول عكسا رو ببينيم (خو بيش از يكي ميشه ها ديگه )  فكر ميكنم همگي معرف حضورتون هستن ، اين متين مغرور...
17 مرداد 1391

طرز تهيه دسر شيك ژله

سلووووووووووووووووووم بسيووووووووور به دوست جوناي من امروز ميخوام براتون طرز تهيه دسر شيك ژله رو بزارم همون دسري كه من عاشق و شيفته شم و بهتون قول ميدم شما هم با يه بار خوردنش عاشقش بشين خب حالا با هم ميريم ببينيم كه اين دسر بسيوووووور خوشمزه چجوري درست ميشه ، با من همراه باشين مواد لازمش : بستني وانيلي ژله در طعمهاي مختلف كه من از گواوا ، بلوبري ، بلك بري و آنانس استفاده كردم پودر نارگيل خلال بادوم و پسته و ميوه خورد شده كه من از سيب و شليل و موز استفاده كردم طرز تهيه ش : اول از همه بستني رو ميزارين بيرون از يخچال تا به دماي محيط برسه اما زيادي آبكي نشه ، بعد از درست كردن ژله هاتون اونا رو نگيني در ميارين حتي ميتونين قالبهاي كو...
6 مرداد 1391

قر و فرای من

این پست اختصاصی خودمه حوسم شد منم یه کم عشقولانه های گذشته مو نیشونتون بدم نه اینکه دوستان از خودشون هنر در وکرده بودن منم حسودیم شد حالا بریم ببینیم اصن دیدنشون می ارزه یه نمونه شو میزگالم برا دیدن این هندونه سفره عقد داداشمه   برا دیدن بقیه ش لوفأ برین ادامه مطلب اینم بقیه هنرای سفره عقد داداشی , خدایی اوه هفته پدرم در اومد مجبوری تم سفره مون حریر نارنجی شد, دلم میخواست سبز باشه تا با لباس زن داداشی ست بشه که نشد راستی زن داداشم 7 سال ازم کوچولوتره به من میگن یه خواهر شوشوی بـــــــــــــاحال و بــــــــامرام اینم آینه ایه که تمامأ کار خودمه, با دکمه های رنگی جینگول مست...
18 تير 1391

نمیدونم چی بگم !!!

سلام به دوست جونای گُل خودم اووووووووووووخ میبینم که کلی نگرانم شده بودین ، چه حس خوبی بود وقتی کامنتاتونو میخوندم  الأنه که این مامی امیرعلی بیاد گوشمو بپیچونه جونم براتون بگه که آجی مهدیه این مدتی که نبود خیلی دِپرس بود و حوصله هیچ احدی رو نداشت .. آخه فکر کنین کسی که یا توی آشپزخونه بود یا پای کامپیوترش همه ش یه گوشه بُق کرده بود والا منم نفهمیدم چش بود ، هر کی فهمید یه جایزه توپ پیش من داره طبق معمول گذشته آجی مهدیه یا توی خونه خودشونه یا خونه آبجی ناهید و تنها کسی که از سر و کولش بالا میره فاطمه زهرا س، جیگملتو بخوره آجــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی دُخملم انقدر گُل شده که نگوووووووووووووووو...
25 خرداد 1391

طرز تهیه رولی فرفره ای

خب چون خیلی خواهان زیاد داشت اول رولی فرفره ای رو برا آموزش میزارم موادی که احتیاج دارین اینه : یه بسته ژله از هر طعمی که دوست دارین نیم لیوان آب جوش مارشمالو 5 تا بسته   تجربه اینجانب اینه -------> من با ژله های مختلفی رولی فرفره ای درستیدم خوشطعمترینش بلک بری یا همون تمشک سیاه بود همون که عکسشو دیده بودین حتی ترکیب قشنگی هم ایجاد میکنه و اما شاید بعضی از دوستان ندونن مارشمالو چیه همشهری گلم میتونه از هایپر مارکت برادران کوشکی بخره و اما اینم عکسش در دو نوع مختلف : خب حالا طرز تهیه ش : برای این نوع دسر باید از مقدار آب کمی استفاده کنین و زمان کمی هم بزارین توی یخچال بمونه درست کردنش راه های مختل...
4 خرداد 1391
20481 0 29 ادامه مطلب

هنرای گرافیکی من :D

یادمه بهمن سال پیش چه شور و شوقی برا درست کردن این تقویما داشتم چقدر زود گذشت خب حالا بیاین با هم بریم نمونه کارهای خواهر زاده ایها رو نیگا نیگا کنیم این ماههای تقویم رومیزیه که برای متین و فاطمه زهرا درستیدم با تم پوو چون متین عاشق این شخصیته و کارتوناش اینم نمونه چاپ شده ش روی میز آجی مهدیه در ضمن سفارشات هم قبول میکنیم  میدونم دیر شده اما خب برا سال دیگه یا شایدم همین امسال اینم چند نمونه تقویمهای دیواریه که برا کوچولوهای همکارام و دوستام طراحی کردم و خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت به شدت ما بقیش هم با تمهای تکراریه که صرفنظر میکنم چ...
30 ارديبهشت 1391

پارک فرمونداری

بعد از چند روز اومدم که بنویسم اما فکر که میکنم میبینم حسش نـــــــــــــــــی این هفته یه هفته خسته کننده بود البته برای من , خستگی کار و رفت و آمد این چند روز پدرمو در آورده دیروز دلم گرفته بود زنگ زدم خونه خواهرم و ازش خواستم خودشو بچه هاشو حاضر کنه بریم پارک آهنشهر وقتی بچه هاشو حاضر کرد تازه یادم افتاد توی آهنشهر همایش شهداس و فوق العاده شلوغ و از اونجایی که من از شلوغی متنفرم قرار شد بریم پارک فرمونداری اینم فاطمه زهراس که حاضر شده و اومده خونه آجی که بریم بیرون   راستی الأنم توی بغل منه و داره ناز میکنه هی لپشو میاره جلو که ببوسمش منم جو گیر کلی موچ مالیش کردم اینم آقای داداش فاطمه زهراس متین خان شیطون ...
22 ارديبهشت 1391