کوچولوی من خوش اومدی به دنیا
سلام مسیح مامان ، امروز بعد از یه هفته فرصت شد بیام اینجا و از اومدنت بگم، هم روزا و لحظه های سختش و هم روزا و لحظه های شیرینش هفته پیش دقیقأ مثل همچین روزی مامان روی تخت بیمارستان داشت طعم شیرین اومدنت رو میچشید ، با اینکه خیلی اومدنت طول کشید و یه قوم رو نگران کرده بودی و منم خیلی اذیت شدم اما با دیدنت یه حس قشنگی توی وجودم دوید و از شادی لبریز شدم که همه اون سختیها ازم دور شدن توی یه پست دیگه اومدنتو برات مینویسم تا بدونی که چقدر هم مامانی و هم بقیه رو اذیت و نگران خودت کردی . و اما در مورد اسمت که دوستم پرسیده بود یه توضیح کوچولو بدم ، قرار بود اسمت صدرا باشه ، اما بابایی این دم دمای آخر باز مخالفت کرد که این اسم معنی خاصی ند...
نویسنده :
ღ.مامان مهديه.ღ
12:50