مسیح قندعسل مامسیح قندعسل ما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

ღ.ناز دونه ی من.ღ

شب نسینی توی میدون

1391/2/17 8:43
1,131 بازدید
اشتراک گذاری

جای همه تون خالی بود 

دیروز بعد از اینکه از ییلاق برگشتیم سمیرا (دُخملی مامان زهرا) بهم گفت مهدیه میشه شب رو بریم توی میدون بگذرونیم؟

"تنها بچه های مامان زهرا هستن که  به من نه خاله  میگن  نه آجی بلکه به اسم صدام میزنن"

منم بهش گفتم چرا که نه!! برسیم خونه خستیگمون در بره بعد میبرمتون

حدودای ساعت 9 بود که بار و بندیلمونو جمع کردیم و راهی شدیم

جای همگی خالی خیلی هم خوش گذشت, کلی هم عکس انداختیم, با هم میریم عکس 3 تا دیگه از خواهر زاده هامو میبینیم

راستی قبلش بگم که مامان زهرا 4 تا خواهر زاده گُل به من هدیه داده

اولینشون سمیراس که بزرگترین نوه خانوادگیمون هم محسوب میشه, بعد پسرش به اسم محمد که در حال حاضر خدمته و مهدی و محسن

اینم عکسشون, طبق معمول شب و کمبود نور

 

از سمت راست اولین پسملی مهدی هستش کلاس دوم راهنمایی وسطیه هم سمیرا و اون یکی هم محسن اونم اول راهنمایی هستش

بسیووووووووووووووووووووووووووووووور میدوستمشون

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان فاطمه گلی
16 اردیبهشت 91 18:26
سلام آبجی مهدیه
خداخواهرزاده هاتو حفظ کنه ممنون که به ماسرزدید من لینکتون می کنم
چشم فاطمه قصدداره بعداز تموم شدن خاطرات گذشتش شعراشم بنویسه


به امید شنیدن شعرای گل دخملت
پروانه
17 اردیبهشت 91 14:11
مامان محمد
20 اردیبهشت 91 14:17
الهییییییییی،یکیشون هم اسم پسرم مهدی جونه،ایشالله خدا حفظشون کنه چه خونواده صمیمی،ایشالله همیشه همینجور صمیمی بمونین،دوستتون دارم خیلی زیاد الهی که خوشتون بیاد.


میسی مامان محمد جونم
خوشحالم کردی


مامان امیر علی
22 اردیبهشت 91 16:51
ایول بابا مگه چنتا نوه دارین شما؟


یه 18 19 تایی میشن
مبین فرفری
23 اردیبهشت 91 4:18
ای جانم خدا نوه هارو زیاد کنه


واي خدا نكنه ديگه بيشتر از اين بشن
خدا حفظشون كنه
مبین فرفری
23 اردیبهشت 91 18:13
وای خدای من اینا عروس و داماد بشن همه پشت سر هم میوفتند چه حالی داره عروسی رفتن فامیل
مبین فرفری
25 اردیبهشت 91 7:37
آجی کجایی بیا دیگه
مبین فرفری
27 اردیبهشت 91 11:30
آجی جون خصوصی داری