مسیح قندعسل مامسیح قندعسل ما، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

ღ.ناز دونه ی من.ღ

چه دلتنگ اینجا بودم

1394/8/21 12:24
1,155 بازدید
اشتراک گذاری

سلام تمشک قشنگ مامان

آآآآآآآآآآآخ که تو این مدت چقدر غصه خوردیم و ناراحتی تو وجودمون غوطه ور بود ، نه فقط من و بابایی بلکه کل فامیل غصه دار بودن و همه نگران سلامتی تو وروجک من

دقیقأ 4 روز مونده به تولدت علائم سرماخوردگی در تو مشهود شد ، وقتی بردیمت دکتر یه ویزیت ساده کرد اما ما کجا خبر داشتیم چی در انتظارمونه !!!!

نمیدونی چقدر برای تولد یک سالگیت برنامه داشتم ... چه تم قشنگی برات طراحی کرده بودم و چیا توی سرم بود امااااااااااااااااااااا سرماخوردگی کوچیک تو تبدیل به دلمشغولی بزرگی برای خونواده مون شد .... دقیقأ روز تولدت رنگ پوست بدن و صورتت به زردی همچون رنگ زردچوبه تبدیل شد و لبهات به کبودی میزد ... وقتی بردیمت دکتر بعد از آزمایشهای مختلف معلوم شد هموگلوبین خونت افت کرده ... بذار مابقیشو توضیح ندم عزیزکم ... وای که چه به روزم اومد و چه حالی داشتم ، چقدر نگرانت بودم و هستم ... چقدر شبها تا صبح گریه کردم ... چه روزهای سختی رو توی بیمارستان گذروندیم و چه به سر تو آوردن .... چقدر جیغ و داد میکردی و من پشت در بسته اتاق اشک میریختم ... چقدر برات نذر و نیاز کردم و چقدر به خدا التماس کردم که تو رو سالم حفط کنه برام

فکر کردن به اون روزها آزارم میده ، زجر میکشم چون هیچ کاری از دستم بر نمیومد جز اینکه تماشاچی بیماری و آب شدنت باشم

پسرکم روزهایی که گذشت و روزهایی که پیش رو داریم تنهاااااااااااااااا چیزی که از خدا میخوام سلامتی تو و خانواده م و تموم مردم دنیاس ... فقط و فقط همینو از خدا میخوام

حدود یک ماه توی خونه کنارت بودم و توی مدت بیماریت شدیدأ به من و بابایی وابسته شده بودی ... از وقتی برگشتم اداره بردیمت خونه مامان جون تا مراقبت باشه و بیشتر بهت رسیدگی بشه ... شکر خدا الان بهتری و نگرانی من کم شده ... الان یک سال و 43 روز داری و 43 روز از روزهای سخت زندگیم میگذره اما میتونم در یک کلام بگم که من مادرم و همیشه نگرانتم.

تمشکم شدیدأ شیطون شدی و  بگم از دستت که چه ها نمیکشیییییییم .... دور تا دور خونه رو پشتی چیدیم اما امان از تو و مغز متفکرت ... هر جوری شده راهی پیدا میکنی برای خرابکاریهات و لج منو در میاری

یا باید مراقب پله ها باشم یا بخاری یا میز تلویزیون یا پایه های آینه .... آآآآآآآآآآآخ که واقعا گاهی اوقات از دستت کلافه میشم اما وقتی برام یه لبخند ژکوند میزنی همه چیزو فراموش میکنم و دلم میخواد توی بغلم انقدر فشارت بدم که له بشی خندونک

وقتشه بریم سراغ عکسای خوشگل نباتم

.

این جدیدتلین عکشمه ... اینجا از مقام تمشک مامان به تاس کباب مامان نزول پیدا کلدم البته تا اطلاع ثانوی که بازم موهام جوونه بزنن خندونک

بلم ببینم کیه اون تو که انقد لباشا لو اوشکل میشوله

مدل جدید خوابیدنم از اینولی

اینم از اونولیش

اومدم این زیل به بابایی زنگ بزنم

آلا شدیم بعلللللله

اینجا هم آلا شدم

لالا شدم ...

لالیدم باژم

مامی میگه عاشق این عکشمه

منم عاشق انالم

این خانومه که تو تلفنه پش کجاش؟!!!!

دَک

بعله ... خرابکار تشریف دارن

نا امید از نترکیدن برف پاک کن ماشین

در حال ترکوندن برف پاک کن ماشین

دالی موشه ... آی خرگوشه

تاب تاب عباسی

.

اوشکل مامی کیه کیه ؟!!

آش دندونیم

تاپر آش دندونیم

 

اینم گلچینی از عکسای تمشکم توی این مدت

دوست دارم مامانی فراتر از اون چیزی که تصورش تو ذهن هر موجودی میگنجه

 

 

پسندها (4)

نظرات (4)

مامان هیمن
24 آذر 94 21:08
سلام عزیزم گل پسری خوبه ایشالا که همیشه سالمو سلامت باشه
کودک دانا
25 آذر 94 11:33
سلام. وقتتون بخیر. این وبلاگ رو تقدیم میکنم به همه پدر و مادرهایی که آرزو دارن فرزندان پاکی رو تربیت کنند. گلچینی ازکارتون و انیمیشن و سرود های اموزنده و مذهبی برای کودکان آدرس وبلاگ: http://kodakdana.blog.ir/ آدرس کانال: https://telegram.me/koodakdana میتونید از این کارتون و سرود ها در وبلاگتون هم استفاده کنید. مشتاقانه منتظر انتقادات و پیشنهادات شما هستیم
خودم
28 دی 94 13:37
سلام مهدیه جان... بلا به دور باشه... امیدوارم هر سه تون همیشه خوبو خوشو سلامت باشید عزیزم
زهرا مامان امیرعلی و حلـــــــــــــما
18 فروردین 95 13:14
سلام مهدیه خوبی دختر؟ ترسوندیم با این پستت دختر الان گل پسری چطور مطوره؟