مسیح قندعسل مامسیح قندعسل ما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

ღ.ناز دونه ی من.ღ

حبه انگورم

1392/12/21 11:07
1,235 بازدید
اشتراک گذاری

عشق مامانی ، قربونت بررررررررررررم من

از دو روز پیش که پیش خانوم دکتر بودیم و صدای اون قلب کوچولوتو شنیدم و اندازه تو بهم نشون داد چندین برابر عااااااااااااااااااااااااااااشقت شدم

قبل از اینکه برم توی مطب بابایی خیلی دلش میخواست میتونست میومد و اونم صدای قلب کوچولوتو میشنید، منم برا اینکه بابایی رو به آرزوش برسونم دور از چشم خانوم دکتر گوشیمو بردم توی اتاق و صدای قلبتو ضبط کردم ، نمیدونی با چه ذوقی هی صدای ضبط شده رو ریپلای میکرد و با ذوق گوش میداد

حالا بماند که وقتی رسیدیم بافق تموم خوشی و ذوقمون از دماغمون در اومد ، متین گم شده بود و همه هراسون اینور و اونور دنبالش میگشتن ، کسی به من خبر نداده بود اما به محضی که رسیدیم در خونه دختر خاله م زنگید و ازم پرسید متین پیدا شده یا نه ... منم هاج و واج بهش میگفتم مگه متین گم شده؟؟؟؟

آخ مامانی نمیدونی چقدر به همه مون سخت گذشت تا اینکه طرفای غروب متینو پیداش کردن

19 اسفند از یه طرف بخاطر تو روز قشنگی برام بود از یه طرف دیگه هم با گم شدن متین روز سختی برامون به یادگار موند.

اما امروز ....

از دیروز من و حبه انگورم تنهاییم ، بابایی بخاطر یه سفر کاری چند روزی رفته تهران و ازمون دوره ... از همون دیشب دلتنگشم ، کوچولوی من بیا با هم با اون قلب کوچولوت برا سلامتی بابایی دعا کنیم و از خدا بخوایم صحیح و سالم زودی پیش ما برگرده

.

حبه انگورم این تقویم رو برا پسر همکارم درست کردم

از روزی که اینکارو یاد گرفتم و برا کوچولوهای اطرافیان طراحی میکردم دلم میخواست یه روزی برا نی نی گولوی خودم یه دونه خوشکلو و تکشو درست کنم ، پس خیلی زود بیا پیش مامانی تا با اومدنت به خیلی از آرزوهاش برسونیش عشقم

 

پسندها (2)

نظرات (3)

مامان پریسا
22 اسفند 92 9:20
اخییییییییییییی عزیزم میفهمم چی میگی عزیزم.ایشالله ب سلامت بیاد بغل مامان راستی خصوصی
مامی محمدمهدی
22 اسفند 92 21:24
مبین فرفری
25 اسفند 92 8:02
منم از این تقویما میخوام