کوچولوی من خوش اومدی به دنیا
سلام مسیح مامان ، امروز بعد از یه هفته فرصت شد بیام اینجا و از اومدنت بگم، هم روزا و لحظه های سختش و هم روزا و لحظه های شیرینش
هفته پیش دقیقأ مثل همچین روزی مامان روی تخت بیمارستان داشت طعم شیرین اومدنت رو میچشید ، با اینکه خیلی اومدنت طول کشید و یه قوم رو نگران کرده بودی و منم خیلی اذیت شدم اما با دیدنت یه حس قشنگی توی وجودم دوید و از شادی لبریز شدم که همه اون سختیها ازم دور شدن
توی یه پست دیگه اومدنتو برات مینویسم تا بدونی که چقدر هم مامانی و هم بقیه رو اذیت و نگران خودت کردی
.
و اما در مورد اسمت که دوستم پرسیده بود یه توضیح کوچولو بدم ، قرار بود اسمت صدرا باشه ، اما بابایی این دم دمای آخر باز مخالفت کرد که این اسم معنی خاصی نداره ... کوچولوی من تو هم قرار بود با عمل سزارین به دنیا بیای چون لج کرده بودی و دلت میخواست مامی رو اذیت کنی ، تا اینکه من و بابایی تصمیم گرفتیم تاریخ عمل سزارین رو 30 شهریور انتخاب کنیم ، اینجوری هم به مدرسه رفتنت لطمه ای نمیخورد هم تاریخ تولدت قشنگ بود و هم اینکه اونروز تولد عیسی مسیح هم بود و اینجوری شد که اسمت رو مسیح انتخاب کردیم اما روز 28 شهریور که رفتم سونو خانم دکتر بهم گفت که مژده بده پسرت سفالیک شده و میتونی طبیعی زایمان کنی
واااااااااااااااااااااای انگار دنیا رو بهم داده بودن ، هزار بار قربون صدقه ت رفتم که به حرف مامان گوش دادی و نا امیدم نکردی ، یادمه تا خبرو به بابایی هم دادم کلی ذوق کرد و عصر که اومد خونه شیرینی هم خریده بود برام
اما با اینحال قرار شد اسمت به نیت همونروز مسیح باقی بمونه
مسیح کوچولوی مامان در تاریخ 8 مهرماه در بیمارستان ولیعصر توسط خانم دکتر تراب زاده و مامای خوب و مهربون خاوری در ساعت 23:15 چشمای قشنگشو رو به این دنیا باز کرد و من و بابایی رو یه دنیا خوشحال کرد.
خدایا من و همسرم بابت داشتن این نعمت بزرگ بارها شکرت میکنیم ، خدایا شکـــــــــــــــــــــــــــرت.
اینم عکس مسیح کوچولوی من