مسیح قندعسل مامسیح قندعسل ما، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

ღ.ناز دونه ی من.ღ

شازده کوچولوی مامان

1393/2/12 12:57
1,006 بازدید
اشتراک گذاری

 

دوریم برا همه سخت بوده ، میدونم میدونم خندونکخندونک

ای چه میشه کرد ، این شازده کوچولو توی این مدت مامانشو خیلییییییییییی اذیت کرد ، چشمتون روز بد نبینه این فروردینیو همه ش توی بیمارستان و این دکتر اون دکتر بودم از بس این شازده پسر بدیه

اما خدا رو شکر الان بهترم و از اونجایی که دلم برا وبلاگم یه ریزه شده بود فوری اومدم یه سر بزنم بهشو اووووپسش کنم

.

گل پسر مامان

این روزایی که گذشت خیلی برام سخت و سنگین بود ، تمام مدتی که توی تخت بیمارستان بودم فقط به سلامتی تو فکر میکردم و نگران تو بودم ، حاضر بودم دردای بعد از جراحی رو تحمل کنم تا کوچیکترین آسیبی به تو نرسه ، حالا بماند که دیگران هم خیلی نگران حال تو بودن مخصوصأ بابایی

بابایی کلأ جوریه که به روی خودش نمیاره اما وقتی به اون اعماق دلش دسترسی پیدا کنی اون موقعس که میفهمی اوووووووووووووووووووووه چقدر احساس و محبت این پایین تلنبار شده قهرچشمک

دلم نمیخواد باز اون روزها تکرار بشن یا حتی خاطره ش برام تداعی بشه ، نمیدونی لحظه ای که از بابایی جدا شدم و منو بردن سمت اتاق عمل چقققققققققققققققدرررر نگران تو بودم ، نگران از دست دادنت ، هر چند آقای دکتر  بهم اطمینان داده بود که مشکلی برات پیش نمیاد اما واقعآ قبولش برام سخت بود ، هنوز هم برام سخته که نگران سلامتیت نباشم ، با تزریق هر دارویی هزار بار از خدا میخواستم مراقبت باشه تا برات مشکلی پیش نیاد

شازده کوچولوی من ، چند روز پیش یکی از بچه ها توی گروه واتس آپ جمله قشنگی رو نوشته بود که واقعأ آرامشبخش تموم لحظه هایی شد که نگرانت بودم

****

توپ بسکتبال توی دست من تقریبا 19 دلار می ارزه.

توپ بسکتبال توی دست مایکل جردن تقریبا 33 میلیون دلار می ارزه.

بستگی داره توی دست کی باشه.

 

توپ بیس بال توی دست من شاید 6 دلار بیارزه.

توپ بیس بال توی دست راجر کلمن 4.75 میلیون می ارزه.

 

راکت تنیس توی دست من بی استفاده است.

راکت تنیس تو دست آندره آغاسی میلیون ها می ارزه... .

بستگی داره توی دست کی باشه.

 

عصا توی دست من شاید بتونه فقط سگ هار رو دور کنه.

عصاتوی دست موسی (ع) دریای بزرگ رو می شکافه.

بستگی داره توی دست کی باشه.

 

تیر و کمون توی دست من اسباب بازی بچه گانه ایه.

تیر و کمون توی دست داوود (ع) اسلحه ای قدرتمنده.

بستگی داره توی دست کی باشه.

 

دو تا ماهی و پنج تیکه نون توی دست من، دو تا ساندویچ ماهی می شه.

دو تا ماهی و پنج تیکه نون توی دستای عیسی (ع) هزاران نفر رو سیر می کنه.

بستگی داره توی دست کی باشه.

 

همان طور که می بینی، بستگی داره توی دست کی باشه.

پس دلواپسی ها، نگرانی ها، ترس ها، امیدها، رویاها، خانواده ها، و نزدیکانت رو به دستان خدا بسپار؛

چون...

بستگی داره توی دست کی باشه.

****

اینم اون جمله ای که واقعا دل آدمو میلرزونه ، شایدم روزی خوندنش توی وبلاگ خودت دل کوچولوی تو رو بلرزونه عزیزکم

چند روزیه که مامانی برگشته سرکار و با حجم عظیمیییییییییییی از کار مواجه شده ، درسته برام سخته مدت طولانی روی صندلی نشستن اما وقتی تو با یه حرکت کوچولو ابراز وجود میکنی سختیا و خستگیهای کار از ذهنم پر میکشه و فقط و فقط به تو فکر میکنم

.

راستییییییییییییییییی اولین کادوت رو از دوست مامان گرفتی شیطونِ مامان

دو تا پستونک خوشکل و مامانی برا شازده ی خوشکل مامان ، مبارکت باشه عسلم ، دست دوست مامانی هم درد نکنه که این پستونکای خوشکل رو از اونور برات پست کرده

انقدر ذوق دارم اینا رو بذاری توی دهن کوچولوت و ملچ ملچ بخوریشون خندونک ای جوووووووووووووووووووونم حتی فکرشم لذتبخشه ، مامان قربون اون صورت کوچولوت بره

.

چند شب پیش با بابایی سر انتخاب اسمت کلی جنگ و جدال داشتیم ، آخه دلم میخواد با اسم صدات بزنم تا اینکه هی بگم قندعسلم یا گل پسرم ...... قبل از اینکه بفهمیم خدا یه دونه گل پسر خوشکل و مامانی بهمون هدیه داده ، سر اسم دخمل به توافق رسیده بودیم و اسمیو که من پیشنهاد داده بودم بابایی قبول کرده بود اما نمیفهمم چرا با اسمی که من برا گل پسرم دوست دارم انقدر لجه و از خر شیطون پیاده نمیشه ،آخرشم اون شب مامانی رو گریه بارون کرد ، منم بهش گفتم وقتی شازده م اومد میگم تلافی امشب که انقدر ناراحتم کردی یه فصل کتکت بزنهعصبانیعصبانی

آخه من دوست ندارم اسمتو بذارم سهراب ، همه ش یاد شاهنامه میفتم ایییییییییییییییییییییکچل

سهراب به یه نی نی خوردنی اصن نمیاد ، از این اسم بدم میاد گل پسری ..... نمیشه بری توی خواب بابایی و منصرفش کنی؟؟؟خواب آلودشاکیچشمک

گل پسرکم مامانی دیگه باید بره خونه ، فقط اینو بدون عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشقتم بغلمحبتمحبتمحبت

پسندها (2)

نظرات (4)

مامی محمدمهدی
12 اردیبهشت 93 22:59
سلااااااااااااااااااااام، وای مهدیه جون خدا بهت رحم کرد چه عملی داشتی هرچی بوده خدارو شکر به خیر گذشته واااااااااااااااااااااااای یه پسمل دیگه به جمع نی نی وبلاگیا اضافه شدهورررررررررررررررررررررررررررررررررراااااااااااااااااااا سهرااااااااااب خوب باباش راس میگه به یه نی نی میاد سهراب کوچولو صداش کنی اونوقت داداشش هم میشه رستم خوب مگه چیه شمام که لیلی و مجنوووووووووووووووون از شوخی گذشته امیدوارم که هر اسمی براش میزارید هزار سال اسمش و خودش پابرجا باشن و چراغ خونتون
ღ.مامان مهديه.ღ
پاسخ
آره خدا خیلی بهم رحم کرد تو رو خدا تو دیگه این حرفو نزن که دلم از دست باباش با این اتخاب کج و معوجش خونه همینجوری قربون محبتت عزیزم ، چقدر تو به من لطف داری
مامی محمدمهدی
16 اردیبهشت 93 23:16
ادامه نوشت: گفته باشم هااااااااا، اسم قشنگش هرچی باشه بهش میاد چون نی نی دوست داشتنیه آجی مهدیه است...
ღ.مامان مهديه.ღ
پاسخ
فدای محبتت عزیزم
مامان آرين
21 اردیبهشت 93 10:07
آخي گل پسره ني ني مون اي جاااااااااااااااااااااااااانمايشالا سلامت باشيد هر دوتاتون و هر اسمي كه خودت دوست داري رو بالاخره روش بذاري عزيزم بالاخره مادر با سختيايي كه مي كشه به نظر من حقشه خودش اسم ني نيشو انتخاب كنه حالا چطوري مهديه جون خوب شدي؟
مامان آیلار
28 اردیبهشت 93 8:51
سلام عزیزم انشاالله که به سلامتی گل پسرت رو بغل کنی ... هعییییییی روزگار ... ناشکری نمیکنما ولی خیلی زود بود هنوز آیلار خعععلی نی نی یه!!!!!!!!! متوجه شدی چی شد ؟؟؟ 8 هفته ام ..... و همچنان توی شوک و حالم بده ........... ناخواسته ی ناخواسته نبود ولی به این زودی خواسته هم نبود ......... دعا کن برام که از پس دوتاشون بر بیام.