مسیح قندعسل مامسیح قندعسل ما، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

ღ.ناز دونه ی من.ღ

سال نو روزای نو

1393/1/6 11:14
1,224 بازدید
اشتراک گذاری

 

یه سلام گررررررررررررررررم به تموم دوستای گلم که همیشه همراه و همدمم بودن و حرفای قشنگشون باعث دلگرمیم شد و روزای قشنگی رو برام رقم زد ، جا داره از تک تکتون تشکر کنم و روی گلتونو ببوسم

سال نو رو به همگیتون تبریک میگم و سالی سرشار از برکت و موفقیت و معنویت رو از خدا برتون آرزو میکنم.

روزهای گذشته هم روزای سخت و طاقت فرسایی بودن برام هم روزای شیرین و لذت بخشی

از خدا ممنونم که یه سال دیگه بهم فرصت داد در کنار خونواده م بمونم و از همراهی شماها لذت ببرم

همیشه عاااااااااااااااااشق شور و هیجان قبل از عید بودم اما با دنیای بعد از عید زیاد سازگاری ندارم و لذت چندانی برام نداره ، راستش یه جورایی دلم میگیره چراشو هم نمیدونم

امسال بالاجبار مرخصی های روی دستم مونده رو چند روز آخر سال زدم توی رگ و خونه نشین شدم ، یه روزشم با آبجیها رفتیم برا خرید ، روز قشنگ و طاقت فرسایی بود ، خعععلللللللی خسته شده بودیم مخصوصأ با سه تا جوجه ای که همراهمون بودن ، طفلی آبجی ناهید از همه بیشتر خسته شد ، فاطمه زهرا امون بهش نمیداد و زار میزد که میخوام بغل بشم ، بدبختانه بغل هیشکی جز مامانشم نمیشد

جاتون خالی نه توی خیابونا جای سوزن انداختن بود نه توی مغازه ها ، ولی در کل خوش گذشت

طبق معمول همیشه اولین جایی که انتخاب کردیم مجتمع ستاره بود ، تازه رفتیه بودیم طبقه آخر که دیدم یه مینی موس گنده داره اونجا ورجه وورجه میکنه ، ازش خواهش کردم که با جوجه های ما یه عکس بندازه، با جون و دل قبول کرد ، وقتی بهش گفتم میشه لطفأ اون کالسکه رو بزارین اون گوشه تا من عکسمو بندازه برگشت بهم گفت : اوووووووووووه این بچه مه باید پیشم بمونه

ما رو میگی ؟؟؟؟؟ ای جااااااااااااااااااااااان چه مامانی

حالا دیگه سال تحویل شده و همه پی عید دینی اما من و همسری پی خرید ماهی قرمز ، آخه نتونسته بودیم ماهی بخریم و بعد از سال تحویلم هیچ جا ماهی گیر نیاوردیم ، همسری هم گفت حالا نباید ماهیه قرمز باشه که !!!!

رفتیم یه دونه ماهی طلایی آکواریومی گرفتیم و گذاشتیم توی سفره مون ، ولی از اونجایی که خدا به داد دل شکسته ها میرسه فردا شبش که رفته بودیم خونه داداش هادی دیدم 2 تا ماهی قرمز خووووشکل توی تنگشه ، الکی گفتم امیرعلی یه دونه شو میدی عمه؟؟؟؟؟ اون لحظه که چیزی نگفت اما وقتی میخواستیم بیایم خونه دیدم جفتشونو با تنگش آورده جلوم و میگه : بیا عمه اینا مال تو

منم حساااااااااااااااااس با جون و دل قبول کردم اما بدون تنگش

از اونجایی که یه دونه نی نی شیطون توی خونه دارم و عاااااااااشق چیزای شکستنیه وقتی اومدیم خونه تازه یادمون افتاد ای بابا تنگ نداریم که .....

دیشب رفتیم تنگ خریدیم چه هواااااااااااااااا ... اینم عکس سفره م و تنگ و ماهیهای خوشکلم

اینم سفره هفت سین مانتو ارکیده یزد

اینم تخم مرغهای سفره منو سفره ارکیده ، نه خدااااااااایی قضاوت کنید کدوممون هنرمون بیشتر بوده ؟؟

خووووووووو معلومه که تخم مرغای اون حاضریه و احتمالأ تخم مرغ ژنتیکیه چون خیلی درشت بود اما من برا رسیدن به هدفم بیشتر از ده بار ، ده جای دستمو سوزوندم بععععععععععععععله

 

تا یه روز دیگه باااااااااااای

پسندها (1)

نظرات (11)

مامان آرين
6 فروردین 93 13:55
خيلي عالي بود عزيزم تو هنرمندي كدبانويي عزيز مايي مهديه خانوم با سليقه
مامان آیلار
9 فروردین 93 10:55
سلام عزیزم عیدتون مبارک . ایشالا سال خوبی داشته باشین .سفره شما هم خوشکله مث همیشه خوش سلیقه ای . ببخشید من هی برات کامنت میذارم یا ثبت نمیشه یا اصلا نات ریسپاندینگ میزنه !!!! چه میدونم خلاصه ببخشید . ولی من همیشه بهت سر میزنم ....
مامان پریسا
11 فروردین 93 10:09
سلام عزیزم خوبی؟ خسته نباشی با این همه تکاپو بابا هنر مندخب معلومه کارای دست خیلی خوشکل تره
مامان پریسا
11 فروردین 93 10:10
ایشالله سال اینده نی نی خودت تخم مرغ هاتو رنگ میکنه مثل تخم مرغ های امسال سفری ما
مامی محمدمهدی
12 فروردین 93 22:25
سلام مهدیه جون امیدوارم سال خوب و خوش و پر برکتی رو داشته باشی
مبین فرفری
17 فروردین 93 18:51
مهربان من درشکفتن جشن نوروز برايت در همه ي سال سر سبزي جاودان وشادي ،انديشه اي پويا و ازادي و برخورداري از همه نعمتهاي خدادادي ارزومندم.
هانی
19 فروردین 93 22:25
مهدیه جون سفره هفتسینت عالیییییی تخم مرغ ها هم بیستتتت الهی سال خوبی داشته باشی سال بعد نی نیتم پیشته وای حسابی خونه نشین خواهی شد
مامان پریسا
23 فروردین 93 12:00
سلام مهدیه جون خوبی عزیزم؟ اوضاع نی نی چطوره؟ یه کوچولو خبر مبری چیزی اخه...
مامان پریسا
23 فروردین 93 12:01
راستی چرا تاریخ نگار این بالا رو فعال نمیکنی؟ لااقل خومون بفهمیم چند ماه دیگه نی نی میاد. واسه تخم مرغ اصلا عجله نکن.
مبین فرفری
24 فروردین 93 10:55
سلام عزیزم نکنه شما زود به زود پست جدید میزاری از من گله میکنی شما دونفر کجایید؟ خانمی حالت چطوره؟ ویار نداری؟
مامان هیمن
3 اردیبهشت 93 16:36
مهدیه جون نیستی عزیزم.بیا ی خبری بده نگرانتیم